این چند وقت به شدت از دنیای مجازی فاصله گرفتم. به طوری که اندک فرصتی برای پست کردن داستانم در وبلاگ هم ندارم.
دیشب به طور اتفاق متوجه شدم که بهترین دوستم در دوران دانشگاه از امروز مشغول به خدمت سربازی خواهد شد. دوستی که تقریبا در تمام غم و شادی دوران کارشناسی باهم شریک بودیم. بعد از اون تصادف لعنتی و پر کشیدن آدم خوبی مثل منصور اسم سربازی تنم رو میلرزونه. و حالا بهترین دوستم داره میره سربازی..... تقریبا دیشب رو خواب نرفتم
حسینم برو و مرد، برگرد