نویسنده ها هم کار سختی دارن.
من تازه فهمیدم نوشتنم اسیر خوندنه!!!!!
از نظرات همه در مورد داستان خیلی سپاسگذارم (اعمال می شود)
نمایشگاه خیریه بود، بعد من مسئول غرفه کتاب بودم. غرفه کتاب کنار غرفه غذا بود :(((
دانشگاه ها باز شده، امشب کلی دانشجو تو شهر دیدم. چقدر دانشجو ها تابلوئن!!!!!!
واسه سربازا دعا کنید