آقاخلاصه اش اینکه دو روز آخر سفر رفتیم تا وسطایی جاده اسالم به خلال، انصافا چه جاده با حالیه. رفتیم تا اونجاش که قصابی_کبابی هاش هونجا گوسفند رو میکشن و بدون یخچال تو فضای آزاد گوشتا رو آویزون می کنن. اتفاقا چنجه های خوشمزه ای هم داره.
ناهار رو تو جنگل های همون جاده اسالم و به خلخال خوریدم و بعدش رفتم تو ساحل گیسوم تا پاسی از شب از مجاورت با دریا لذت بردیم.
شب رو رفتیم تو یه روستا نزدیک قلعه رودخان سپری کردیم و فردا صبحش حرکت کردیم طرف قلعه رودخان. پله نوردی ها قلعه رودخان با کلی غر و لند طی کردیم و یه ساعتی رو هم تو قلعه رودخان سپری کردیم. برگشتن به پائین و خواند نماز ظهر و عصر و بعد ناهار نزدیک غروب. و استراحت روی تخت های رستوران و لذت بردن از بارون تابستونی.
بعد هم صبر کردن تا صبح و حرکت به سمت اردکان. با یه توقف کوتاه تو قزوین

این بود سفرنامه من. خلاص