سخته

نویسنده ها هم کار سختی دارن.
من تازه فهمیدم نوشتنم اسیر خوندنه!!!!!
از نظرات همه در مورد داستان خیلی سپاسگذارم (اعمال می شود)
نمایشگاه خیریه بود، بعد من مسئول غرفه کتاب بودم. غرفه کتاب کنار غرفه غذا بود :(((
دانشگاه ها باز شده، امشب کلی دانشجو تو شهر دیدم. چقدر دانشجو ها تابلوئن!!!!!!
واسه سربازا دعا کنید
۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
مصطفی فتاحی اردکانی

او من قسمت اول

او من 

قسمت اول

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱
مصطفی فتاحی اردکانی

اوِ من (مقدمه)

از اونجایی که گفته بودم به زودی در اینجا داستان نصب می شود. امروز مقدمه داستان رو با ذکر چند نکته شروع می کنم.

1- نام داستان برگرفته از اثر فاخر "رضا امیرخانی"، "من او" است. باشد با تنه زدن به نام بزرگان تنه یمان بزرگ گردد.

2- نظر به اینکه این داستان به صورت اول شخص بیان میشود لازم به ذکر است که خوشبختانه اصلا و ابدا اتوبیوگرافی نمی باشد. ولی اینکه زندگی نویسنده بر روند داستان تاثیر گذار است، امری غیر قابل انکار می باشد.

3- نشر داستان با ذکر منبع بلامانع است.

4- در آخر از تمام زحماتی که خودم کشیدم تشکر می کنم و این اثر رو تقدیم می کنم به خودم

5- اینکه اینقدر زود دیر شد به خاطر آماده کردن چند قسمت از داستان بود که حداکثر به صورت هفتگی تقدیم می شود. اولین قسمت فردا

6- لینک داستان در قسمت فوقانی وبلاگ جهت دسترسی راحت تر به پست های داستانی می باشد.

7- نظر بدید طوری نشود که طوری بشود که بگویم هر که میخواند و نظر نمیدهد ......... است.

8- آخرش 4 شماره طول کشید. و من الله توفیق

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مصطفی فتاحی اردکانی

به زودی

به زودی در این محل داستان نصب می گردد


۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
مصطفی فتاحی اردکانی

دوستتون دارم

قرار پستم چیز دیگه ای باشه. ولی نشد که بشه.

بسی خوشحالم یعنی خیلی...
بعد از یه پنجشنبه جمعه که از دنیا فاصله گرفتی برمیگردی میبینی دو تا از بهترین دوستات ازدواج کردند...
خوشحالی یعنی خوشحالی دوستام.....
خوشبختی یعنی خوشبختی دوستام....
۶ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰
مصطفی فتاحی اردکانی

ما یه نفریم یه نفر قوی

این چند وقت به شدت از دنیای مجازی فاصله گرفتم. به طوری که اندک فرصتی برای پست کردن داستانم در وبلاگ هم ندارم.

دیشب به طور اتفاق متوجه شدم که بهترین دوستم در دوران دانشگاه از امروز مشغول به خدمت سربازی خواهد شد. دوستی که تقریبا در تمام غم و شادی دوران کارشناسی باهم شریک بودیم. بعد از اون تصادف لعنتی و پر کشیدن آدم خوبی مثل منصور اسم سربازی تنم رو میلرزونه. و حالا بهترین دوستم داره میره سربازی..... تقریبا دیشب رو خواب نرفتم
حسینم برو و مرد، برگرد

۹ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
مصطفی فتاحی اردکانی

چهل

چهل روز گذشت
بیش از چهل روز است که یک نفر از آدم های خوب زمین کم شده است.
یاد بخیر منصور
۴ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
مصطفی فتاحی اردکانی

به گوشی

یه نکته از سخنرانی مراسم وداع با شهید گمنام:

تلفات جنگ نرم دیگه شهید حساب نمیشن...
۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
مصطفی فتاحی اردکانی

سوال

آقا این چالش عکس سیاه سفید چیه آخه؟؟؟؟ یعنی قراره با گذاشتن عکس سیاه سفیدمون تو اینستا چه چیزی اتفاق بی افته؟ آخه حتی باعث خنده مردم هم نمیشه!!!!!

مسئولا ن رسیدگی کنن
۱۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
مصطفی فتاحی اردکانی

اپراتور هوشمند

چند وقتی هست که ازگوشی احمق ( غیر هوشمند ) استفاده می کنم، و از شروع استفاده ازش، تعداد پیامک هایی که اپراتور برام میفرسته خیلی بیشتر شده، که معمولا بدون باز کردن پاک میشن.
این اواخر اپراتور پیامک داده: "سلام نمی خوای جواب بدی؟.........."!!!!!

خدایا ما داریم کجا میریم
۷ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
مصطفی فتاحی اردکانی