مطلبی که در ادامه مطلب آمده است رو چند وقت پیش آماده کرده بودم اون روز ها مسئولیتی در بسیج دانشگاه بر گردنم بود و به تبع آن در جلسات متعددی حضور داشتم ولی منتشر نکردم چون به نظرم همراه با سیاه نمایی بود ولی امسال که خودم عهده دار مسئولیت در انجمن علمی شدم و یک سری اتفاقات رخ داده در این چند وقت خالی لطف ندیدم این مطلب خاک خورده در بایگانی وبلاگم را نشر دهم


ز.ن: به امید روزی که تمام بایگانی ام حذف یا نشر داده شود


و من الله توفیق



احتمالا شما سابقه فعالیت در سازمان های مردمی مانند بسیج ، انجمن های علمی و یا هر جمعی که عده ای دور هم جمع شده و قصد خدمت کردن بدون چشم داشت دارند دارید یکی شاخصه های این جمع ها جلسات پی در پی تصمیم گیری است که در این جلسات حرف هایی زیاده زده می شود و کار های بسیاری پیشنهاد می شود و این بسیار خوب است ولی مشکل جای دیگری پیش می آید و آن جا، جایی است که نوبت به عمل میرسد که گاها(!) مشاهده شده است اصلا در جلسه به این پرداخته نشده است که این فعالیت زیبا مطرح شده کی و توسط کی اجرا شود و یا اگر مشخص شده باشد چون در بعضی(!) از موارد فرد یا افراد مجری فقط یک طرح کلی در اختیار دارند مجبورند یا دوباره جلسه بگذارند یا اینکه سلایق شخصی را وارد کنند. مورد اول بماند ولی در مورد ورود سلیقه شخصی به اینگونه است که تمامی افراد جمع در مورد آن نظر خواهند داد که چرا اینجوری اجرا شده است و یا بهتر بود که اونطوری اجرا شود (اصولا تعریف و تمجید بیان نمی شود) و مجری هم شاید(!) بگوید هر شما می گویید درست ولی دلم خواست اینجوری انجام دادم تو اگر بهتر میزنی بستان بزن و هستند طرح های زیبایی که عمرشان فقط در حد ارائه در جلسه است

این جمع ها اگر پشوانه نداشته باشند یعنی اینکه افراد جدید وارد گروه نشوند کم کم رو به نابودی خواهند رفت و دلیل آن این است که افراد حاضر در جمع یا مجری کاری هستند یا نه که اگر نباشند کم کم دلسرد شده و جمع خارج می شوند و به قولی می روند جایی که تحویلشان بگیرند و اگر مجری باشند بعد از مدتی فعالیت به علت اینکه نه تنها از آنها تقدیری به عمل نیامده بلکه گوششان پر شده از انتقادات رنگارنگ دلزده شده و به صورت تدریجی کم فعالیت شده و سپس از جمع جدا می شوند و در آخر.....

و اما راهکار:

1-    دیکتاتوری: یعنی در جمع کسی باشد که کسی جرات نکند روی حرف آن حرف بزند در اینجا آن هجمه انتقادی کاهش چشم گیری خواهد داشت و اقلا کسانی که مشغول کار هستند دل سرد نمی شوند و اگر مدیریت خوبی داشته باشد می تواند افراد منفعل را فعال کرده و از ریزش آنان جلو گیری کند ولی امان از آن آب زیر کاهانی که زیر آب را خواهند زد

2-    همان طور که در بالا گفتم اینکه جمع مرتب عضو جدید بگیرد که اگر عده ای ریزش داشتند بگویم به جهنم! کسانی هستند که جای شما رو پر کنند

3-    و کم کاربرد ترین راهکار ایجاد چارت سازمانی است و که پیاده سازی آن حوصله و دقت زیادی می طلبد زیرا در این جمع ها قرار نیست افراد در مقابل فعالیت خود مزد دریافت کنند پس پاسخ گویی را به نحوه شایسته در جو حاکم برنامه ریزی کنند و همچنین چارت فقط در رده های بالا متوقف نشود بلکه تا سطوح پایین کشیده بشود که تمامی افراد حداقل دارای عنوان گردند که باعث دلگرمی شود و ار ریزش جلوگیری شود و این چارت در مدت زمان های مشخص دچار جابجایی شود که نظرات مختلف در گروه جاری شود.