تو این چند وقت که بیشتر وبلاگ خون شدم تا وبلاگ نویس یه چیز برام خیلی پررنگه.
اونم خاطراتم

تقریبا با هر پستی که میخونم یاد یه خاطره ای می افتم.دیگه خجالت می کشم که زیر پست ها خاطره تعریف کنم.
شاید پیر شدم. مثل پیرمرد ها که تا یه اتفاقی می افته میگه:هی .... یادش بخیر.... زمان ما..... ( همین الان هم یاد یه خاطره از پیرمرد صاحب خونه تو دوران دانشجویی افتادم).


سال نو همگی پیش پیش مبارک.


+ با اقتدار تونستیم دوم بشیم تو لیگ والیبال تبریک به هم شهری هام