جمعه هفته پیش بعد نماز جمعه یکی از بچه گفت: "شب بعد نماز میخوایم زیر گنبد مصلی معراج شهدا درست کنیم بیا" منم گفتم باشه. قرار بود شنبه دو تا از شهدای غواص رو برای خاکسپاری به شهر ما بیارن. 
شب با اینکه مهمون داشتیم رفتم مصلی، اکثر آدمای اونجا رو میشناختم یا بهتر بگم اکثر آدمای اونجا من رو میشناختند ولی رابطه آنچنانی نداشتیم ولی در هر حال بعد از چند تا اظهار نظر مسئولیت دکور داخلی افتاد گردن من(تقریبا یا تلویحا) بعد از گذشت دو روز دکور تموم شد و شهدا رو برای مراسم وداع آوردن از وقتی که شهدا وارد مصلی شدن تا اینکه سر جا مقرر شده مستقر شدن دلم تو دل نبود که دکور رو سر مردم خراب نشه برای همین به چند تا از افراد انتظامات گفتم که مواظب باشن مردم فشار زیادی به دکور نیارن ولی ماشاالله انتظامات خواهران خودشان بدتر از همه بودند.
بعد هم یه دوربین دادن بهم که عکس بگیر
یه پیشنهاد هیچ وقت تو مراسمات معنوی، سفر، مراسمات خانوادگی و قس علی هذا مسئولیت قبول نکنید که از مراسم چیزی نمیفهمید مثلا تو همین مراسم به خاطر عکاسی تقریبا فرصت خلوت کردن با شهدا رو نداشتم یا تو محرم به خاطر تنظیم صوت هیچی از روضه نمیفهمیدم.

سه شنبه برای چند تا کار رفتم همدان که تو همین گیر دار قرار شد جوایز جشنواره شیخ بهایی رو بهمون بدن مراسم اهدای جوایز با حضور رئیس پارک علم و فن آوری همدان، روئسا شرکت های دانش بنیان و دو نفر برگزیده جشنواره برگزار شد که طی این مراسم تمام رئوس مشکلات خود را بازگو کردند و رئیس پاسخ داد( بخوانید پیچاندشان) و در آخر به علت عجله رئیس و ترک مراسم توسط ایشان معاونت محترم خیلی شیک جوایز را اهدا کردند که همینجا از این همه تدبیر و هماهنگی مسئولان نهایت تشکر را دارم

+از اینکه به ریا های من توجه فرمودید متشکرم
+این متن رو بعد از حدود 16 ساعت فعالیت بنایی نوشتم (این هم به ریا ها اضافه کنید)