۲ مطلب در مهر ۱۳۹۶ ثبت شده است

م مثل مادر

از جلسه خسته بیرون می آیی و گرماگرم صحبت با همکاران تلگرام را باز می کنی و ناگهان

انا لله و انا الیه راجعون.

آخرین ضعفایی اردکان هم به دیار باقی شتافت و ما دیگر مادر بزرگ نداریم....
الان یک هفته است که من مادربزرگ ندارم....

خدایا من، پدر و مادرم و پدر و مادر پدر و مادرم را ببخشای
۶ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
مصطفی فتاحی اردکانی

خوشمان امد

تو این هاگیر واگیر زندگی که نه دست آدم به نوشتن میره و نه چشم آدم به خوندن البته از نوع خوندن کتاب تنها دل خوشیم این بود و هست که بیام بیان و گاه گاهی مطلب دوستان بیانی رو بخونم.

امروز که چشم تو چشم بیان باز شد دیدم یه قابلیت رو کرده در حد خودِ خودِ لالیگا..... اون بالا نوشته بود که دو تا پاسخ دارم، بازش کردم دیدم پاسخ نظراتی که زیر پست ها گذاشتم رو برام ردیف کرده. چه حال با حالی بود خوندن پاسخ نظرات دوستان. چه سوالایی که پرسیده شده بود و من دیگه به اون پست سر نزده بودم البته به خیلیاش الان جواب دادم.


#بیان_مچکریم.


زندگیتون شاد و شادیتون برقرار.

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
مصطفی فتاحی اردکانی