در آخرین روز های پاییز سال آغازین دهه هفتاد احوالات جهان حاکی از آن بود که کودکی متولد خواهد شد. پسری که در آینده چشم های بسیاری را جذب خود خواهد کرد. فورانی از از علم و هنر، در ادب ستاره درخشان آسمان ادب که هر چه از کمالات آن عزیز بگویم کم گفته ام.
باطری گوشیم چنان باد کرده که میشه به جای بالشت گذاشتش زیر سر.
این روزا همه دارن پیاده میرن کربلا اونوقت من باید برای دادن امتحان برم همدان. مشکلی با اینکه استاد بین التعطیلی امتحان گذاشته ندارم ولی دانشجو گرامی شما چرا قبول کردید، مگه میشه مگه داریم
سه تا کتاب میگم بخونید بعدا میخوام راجب شون پست بذارم 1- روی ماه خداوند را ببوس 2- مدیر مدرسه 3- شما که غریبه نیستید
امروز تیم والیبال اردکان با تیم بانک سرمایه بازی داشت درسته تیم ما باخت ولی یه چیزی که خیلی باعث خوش آمدم شد تیم مربیگری بانک سرمایه بود مخصوصا کمک مربی ها که سه نفری داشتن کلا تیم ما رو آنالیز می کردند اونم چه آنالیزی وقتی صفحه مانیتور لپ تاپ و تبلتشون رو می دیدم کیف می کردم
درسته که این تیم برای قهرمانی بسته شده ولی همین جا میگم که بانک سرمایه قهرمان نمیشه این خط - اینم نشون*