پنجشنبه گذشته خانه دانشجو اردکان مراسمی در گرامی داشت روز دانشجو گرفته بود مهمان ویژه مراسم دکتر روانشناسی بود که در مورد هیپنوتیزم صحبت می کرد......... بگذریم...... بعد اون دیدم اصلا تمرکز ندارم حتی الان نمی تونم چهره عزیزترین کسانم رو تصور کنم...
اللهم اشفع کل مریض
توی بحث کردن با یکی در دو وقت باید حق رو به طرف مقابل داد و ادامه دادن پرهیز کرد یکی وقتی می فهمید طرف ماقبل حق دارد و شما راه اشتباه در پیش گرفتید و دوم زمانی که طرف مقابل نمی خواهد قبول کنه حق با شماست
فعلا همین
و من الله توفیق
مطلبی که در ادامه مطلب آمده است رو چند وقت پیش آماده کرده بودم اون روز ها مسئولیتی در بسیج دانشگاه بر گردنم بود و به تبع آن در جلسات متعددی حضور داشتم ولی منتشر نکردم چون به نظرم همراه با سیاه نمایی بود ولی امسال که خودم عهده دار مسئولیت در انجمن علمی شدم و یک سری اتفاقات رخ داده در این چند وقت خالی لطف ندیدم این مطلب خاک خورده در بایگانی وبلاگم را نشر دهم
ز.ن: به امید روزی که تمام بایگانی ام حذف یا نشر داده شود
و من الله توفیق
امروز تو دانشگاه کرسی آزاد اندیشی در مورد روند مذاکرات هسته ای بود
نکته جالب در مورد شرکت کنندگان در کرسی این بود که دوستان عزیز همه چیز رو مورد نقد و بررسی!!! قرار دادند الا روند مذاکرات
مبحث بحث چقدر بحث دارد
چقدر خوبه تو بحثامون از موضوع اصلی منحرف نشیم.
حدود نه ساعت پیش برای پنجمین بار عمو شدم
خوشحالم خیلی
خدایا شکرت
ب.ن:البته اولین دختره
ب.ن:ممنون از تمامی دوستانی که به بنده کمترین نظر لطف داشتند